دلم برای زمان کنکور تنگ شده

ساخت وبلاگ
موضوع : یادداشت هام |

نمی دانم چرا خدا زمان کنکور اینقدر زیاد به من توجه خاص داشت. آن زمان حضورش را در زندگی بیشتر حس میکردم. نه به خاطر اینکه نمره هام خوب باشد، نه، اتفاقا تا نزدیکی کنکور من جز آخرین نفرها بودم ولی همیشه در طول زندگی بهترین چیزها را خدا بهم داده که خیلی هاش را بعدا فهمیدم که در آن موقعیت برای من بهترین بودند.

کنکور سال 90 برای من دومین نقطه عطف زندگی بود. نه بخاطر دانشگاه و کار و... بلکه بخاطر اینکه در شرایط سخت دوستان خوب را پیدا می کنیم و مشخص می شود که کدام دوست تو را به سوی خدا نزدیک می کند. 

کنکور بهترین زمان برای نزدیکی بیشتر به خداست. نه از ترس نمره و رتبه بد، بلکه زمانی است که می توانی تمرین کنی تا در زندگی به سوی یک هدف خاص پیش بروی و از همه اهداف خرد و پیش پا افتاده و بی ربط دوری کنی.

تنها خوبی کنکور همین است و الا اصل کنکور بسیار بد است و شرایط نا مطلوبی است.

زمان کنکور بود که بسیار از علاقه مندی ها و دوستی ها را کنار گذاشتم، دوست جدید پیدا کردم و در اخلاص آنها غرق شدم. به خیلی ها جواب نه دادم و ازشون دوری کردم جلو خیلی از جهالت ها و ظلم هایی که برای همه عادی شده ایستادم و نگذاشتم وارد حریم امن دوستانم شوند.

دوستانی را دیدم که مخفیانه نماز شب می خواندند. دلم برای همان دعا های سفره غذا ، نماز های جماعت ، زیارت های روزانه بعد نماز، درس های اخلاق آخر هفته، طرح مطهر های هفتگی، زیارت عاشورا های 3 دقیقه ای صبح ها، قرآن های ظهر، خستگی های مطالعه، روی زمین خوابیدن ها برای اینکه صبح زود تر بلند شم، مباحثه ها و... تنگ شده است.

خودم باورم نمی شود که یک زمان بود شب موقع خواب از خدا می خواستم که مثلا ساعت 5 صبح بیدار شوم و بدون هیچ ساعت یا زنگی دقیقا راس همان ساعت بیدار می شدم.

برای نماز صبح هیچ وقت ساعت روی زنگ نمی گذاشتم کسی هم مرا صدا نمی زد بلکه با صدای آرام اذان مسجد بیدار می شدم ولی الآن دیگر نمی توانم...

دل مشغولی های دنیایی لطافت های چمرانی را از من کم کرده است شاید بپرسید چرا چمران ، چون معنای لطافت و محبت را با چمران فراگرفتم

شهید محمود کاوه...
ما را در سایت شهید محمود کاوه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sebghatollah0 بازدید : 101 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت: 19:37